کولــه بار غربــت
بنام خــدا
این کلمه را برای آن گفتم واسه آنکه از دیار غربت تجربه های تلخ
وشرین زیادی همراه دارم که به یک کلمه یک دفتر وکتاب نمی گنجد
لذا می خواستم گوشه ای از تصویر غربت وهجرت خود وهمه ی
هموطنانم را برای شما درقالب یک متن بنویسم من ازاین ناراحت
نیستم که مهاجر هستم زیرا مهاجرت وغربت عالمی دارد که هرکس
نمی تواند آن را درک نمایید یک شاعر وفیلسوف می گوید که سفر
برایم هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد. اما زمانی به من آموخت برای
بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری ازآن دور بود پس من
هم این حرف را درخود تلقین کردم که این حرف عین چیزی است که
من درد دوری از آن را می کشم یعنی وطنم ، خاکم ، وجودم ، قبله ی
سجودم کشورعزیزم که من کودکی بیش نبودم وقتی از سرزمین
مادریم آواره وبه سرزمین بیگانه پناه جوستیم هیچ چیز به اندازه ی
خوشحال نمی کند من وهمه ی هم وطنان عزیزم دردیار غربت غیر
ازاینکه می شنوم در گوشه ی از دنیا فرزندان افغان یا دلیران وطنم
که پرچم سه رنگ وزیبای وطنم بعد از مدتها درمیادین مختلف دنیا به
احتزاز درمی آید احساس غرور سرتاپا وجودم را می گیرد من در
کشور بیگانه در حال تحصیل وآموختن دانش هستم تا بتوانم برای
باسازی کشورم سهم ناچیز داشته باشم وقتی من درمدرسه با دانش
آموزان ومعلمان آن کشور برخورد می کنم آنها احترام خاصی
رانسبت به بنده وهمه ی هم وطننانم که در انجا درس می خوانند
دارند این احترام به آسانی به دست نیامده که به خواهد آسان
ازدست بره این احترام با شاگرد اول شدن افغانیها درآن مدارس شده
که معلمان ومدیران نسبت به دانش آموزان عزیز کشورمان این گونه
برخورد را داشته باشند از این برخورد آنها نسبت به تمام ملت
وکشوردوست وهمسایه ی مان متفاوت است آنها با خیل عظیم ازاین
هم وطنان افغانی این برخورد را ندارند زیرا آنها افغانی ها را یک
کارگر یا یک مغنی چاه و... می دانند نمی دانند که همین افغانی ها
چقدر زحمت ها ورنجها را متحمل ودراین کشور زندگی می کنند ویا
چقدر تمدن کهن دارند وچه شاعران بزرگی را تقدیم جامعه ی علمی
جهان نموده اند خدایا تورا شاکریم که بنده را یک فرد مظلوم
وستمدیده آفریدی شایدهم سرنوشت روزگار چنین بود تا مارا همانند
امامان و پیشوایانمان رنج وستم ببینند تا به هدف متعالی خود برسند ما
در کشوری زندگی می کنیم که دم از آذادی ودموکراسی می زند اما
حیف وصد حیف که چنین است و این کشور برعکس آن است خود را
در جهان می نمایاند ما مهاجرین افغانی در ایران شدیم یک منبعه ی
درآمد که یک راهی برای ما درست نموده اند تا توسط آن هر شش
ماه یکبار کارت خودرا تجدید اعتبار نموده ودرایران زندگی کنیم این
ها همه درست ولی چرا بعد ازاین همه دردسر دادن به مردم
رنجدیده ودور از کشور واقوام چرا انها را بعد از اینکه به قول آمایش های پولی گرفتن پول زور چرا مردم را از جاه وبیجاه می گیرند وبه
اردوگاه مراقبتی هدایت می کنند چرا کسی به درد ودل مهاجر گوش
فرا نمی دهد حالا ما تو ایران شدیم مانند کسی که یه جرم بزرگی را
مرتکب شده سرمان راپاین انداخته واز کوچه وخیابان عبور می کنیم
که نکند کسی به ما دشنام وناسازا گویند ومارا به عنوان یک افغانی
تحقیر نمایید ای هم وطن تو بزرگی تو عظیمی تو با اقتدار وغرور
آفرینی ای کاش می شد روزی که از خواب بیدار می شوم ببینم که در
وطنم هستم وببینم که هم وطننانم در کنار همدیگر زندگی می کنند و
تنها هدفی دارند که آن هم رشد وتعالی خاک پاک وکشورم است
وبتوانند خود را همانند دیگر عالمان وافتخار آوران کشورم
افغانستان چون حضرت مولانا جلال الدین بلخی و عبدالله انصاری
ودیگر عزیزان کشورم خود را درجهان بنمایانیم وعظمت وبزرگی
خود را همانند بت بامیان ومناره های هرات باستان و صافی وضلالی
خود را همانند رود هیرمند وبند امیر واستقامت خود را همانند کوهای
سرافراز هندوکش به تمام جهان نشان دهیم قومیت ومذهبیت برایم
مهم نیست زیرا اینها را دشمنان افغانستان به وجود آوردن زیرا چشم
دیدن رشد کشورم را نداشتند هزاره- افغان – تاجیک – ازبک همه
باهم برادر هستند واین ملاک برتری بریک دیگر نیست همه در نزد
خدایمان یکی هستیم ولی در اعمال متفاوت این دیگه بستگی به خود
شخص دارد نه به قوم ومذهب
از خواندن شما نهایت سپاس وتشکر را دارم از طرف مهاجر دور ازدیار عشق ومحبت
اين خاك قشنگ است
ولي خاك وطن نيست
اين خانه چه زيباست
ولي خانه ي ما نيست
غريبي بس مرا دلگير دارد
فلك برگردنم زنجير دارد
فلك از گردنم زنجير بردار
كه غربت خاك دامن گيردارد
ازطرف خداداد اكــبري